مقدمه
انسان، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.
تاریخچه نوروز
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن ازآذربایجان ، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
نوروز در زمان سلسله هخامنشیان
کوروش دوم بنیانگذارهخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشدهاست. اما بررسیها بر روی این سنگ نوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند،و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می گرفتهاند. شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست.
در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار میشدهاست.
نوروز در دوران معاصر
نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار میشود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدت زمانی ممنوع بودهاست. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را بهگونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن میگرفتهاند
همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی میکردند که آیینهای نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند . همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت.
منطقهای که در آن جشن نوروز برگزار میشد، امروزه شامل چند کشور میشود و همچنان در این کشورها جشن گرفته میشود. برخی آیینهای نوروز در این کشورها با هم متفاوتاند. مثلاً در افغانستان سفره هفتمیوه میچینند؛ اما در ایران سفره هفت سین میاندازند.
جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین غربی، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل میشود.
همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمینهایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته میشد، اما امروزه جشنهایی مشابه جشن نوروز در این کشورها برگزار میشود.
در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹ برابر با۱۰ فروردین ۱۳۸۸، پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.
در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان در نیویورک، عید نوروز را به عنوان روز بینالمللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت
پیدایش نوروز باستانی
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که:
آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود
جشن نوروز
جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد:
چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: پنج روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، پنج روز دوم را به اشراف، پنج روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، پنج روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، پنج روز پنجم را به توده مردم و پنج روز ششم را به برزگران.
ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از چهارشنبه آخر سال آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید ازچهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.
تاریخچه نوروز باستانی لزوماً درخور تقسیم به دو بخش است:
نوروز باستانی تاریخی نوروز باستانی اساطیری
الف) نوروز باستانی تاریخی
برای نخستین بار در تاریخ جامعه کل بشری در بین ملت های جهان باستان، از جشن نوروزی در جامعه سومریان یاد میگردد و این قوم نامدار و متمدن تاریخ دنیای باستان بنا به گزارش مشیرالدوله پیرنیا و ساموئل کریمر کاسان، ساکن کرانه دریای کاسان بین هزاره پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح در نخستین مهاجرت خود ازکرانههای دریای کاسان (دریای گیلان) به سرزمین میان رودان (بین النهرین) مهاجرت کردهاند و همزمان با تمدن کهن سومری هم ارز تمدن مصرباستان نخستین نهاد تمدّن را درجامعه کل بشری بنیان گذاری کردند.
کهنترین سند از برگزاری جشن نوروز تاریخی
۱- از دوره پادشاهی سومریان در شهر اوروک، مربوط به نیمه دوم هزاره پنجم پ. م تا دهههای نخست هزاره چهارم پ. م کهنترین سند تاریخی گلدان پایه داری است ساخته از سنگ مرمر با بلندای ۹۰ سانتیمتر که کلیه سطوح جانبی آن گلدان آراسته به نقش هائی است نمایانگر و نمودار جشن نوروزی زیرعنوان «جشن بهار» که دراین نقشها پیشکشهایی چون گاو و سبزیجات با نقش یک مرد روحانی که به صورت سنت مذهبی عریان و درحال پیشکش سبدی بزرگ پر از انواع میوههای نوبرانه در دست به سوی ایزدبانو، که احتمالاً ایزدبانوی اینانا باشد، روان است.
بر اهمیت جشن نوروزی ومراسم این جشن بر دیواره های کاخ شاهان هخامنشی تاکید شده است.
پشت سر این مرد روحانی عریان و نقش پاها و دامان بلند، شخصی دیده میشود و همچنین حمل تنپوش منگوله دار شخص مورد اشاره به وسیله یک خدمتگزار، مشاهده میگردد که به نظر میرسد این مرد شاه بابل است و دراین اثر ارزنده تاریخی و هنری، روحانیان عریان دیگری نیز با سرهای تراشیده درحال آوردن پیشکش ظرف هایی پر از هدایا و کوزههای شراب و تعدادی بره گوسفند و میش دیده میشوند، درحالی که نقشهایی از گندم و غذا نیز به عنوان پیشکش به ایزدبانوی اینانا در بدنه این گلدان به تصویر کشانده شدهاند.
در بخش زیرین این گلدان قوچها و میشهایی درحال گذر از کنار درختان خرما که در دو بازوی رودی روییده شدهاند، نیز تزیین یافته است و مراسم نوروزی نقش شده دراین گلدان در سدههای بعد در بابل به عنوان جشن نوروزی آکی تو (akittu) برگزار میشد.
کهنگی این گلدان از سوی صاحب کتاب بین النهرین و ایران باستان بین ۳۱۰۰ -۳۲۰۰ پ. م تخمین زده شده است. گلدان نماد جشن نوروزی به نظر میرسد که هر ساله در مراسم جشن نوروزی به وسیله کاهنان شهر اوروک به معرض نمایش گذاشته میشد.
ازاین رو با توجه به این اثر باستانی با تطبیق این اثر با مراسم جشن نوروزی درسال های پایان سده ششم پ. م که داریوش بزرگ این مراسم نوروزی را در دیوارههای کاخ خود درپارسه شهر به تصویر کشانده، میتوان ادعا کرد که مراسم نوروزی در دوره شاهان هخامنشی دنباله جشن نوروزی نیاکان سومری آنان، نخستین مهاجران از کرانه دریای کاسان (دریای گیلان) به سرزمین میان رودان است.
برگزاری جشن نوروزی بهار در شهرهای اوروک و اور و بابل و آشور برخلاف جشن نوروزی ایرانیان در دوران هخامنشی درشهرهای پس آرکادریچ (پاسارکاد) و پارسه شهر (تخت جمشید) از جنبه مذهبی برخوردار بود، درحالی که جشن نوروز از سال ۵۳۷ پ. م به بعد در دوران هخامنشی منحصراً جنبه ملی داشت، زیرا در مراسم نوروزی نقوش پارسیان و نمایندگان بیست و هشتگانه ملل تابع هخامنشیان در پارسه شهر (تخت جمشید) از وجود مغ یا مجمر آتش شعله ور اثری نمییابیم.
لازم به توضیح است که این جشن بهاری در دوران پس از حکومت شاهان شهر اوروک در شهر اور، پایتخت ثانوی شاهان سومری، به عنوان جشن آکی تو AKITTU درنیمه دوم هزاره چهارم پ. م برگزار میگردید.
۲- به حکایت دومین سند تاریخی از مراسم جشن نوروزی، نقشی بر بخشی از گلدان سفالین شکستهای نیز که نشانگر مراسمی از جشن نوروزی است، دیده میشود.
ظاهراً جشن نوروزی در این دوران نیز به صورت جشنی ملی – مذهبی در آستانه سال نو و در دهه نخست اولین ماه بهار در نیمه دوم هزاره چهارم پ. م با شکوه و جلال برگزار میشد و پس از آن به حکایت لوحه ششم از لوحههای هفتگانه بابلی، نامور به لوحه آفرینش عید نوروز، در نخستین روز فروردین به وسیله کاهنان بابلی با حضور پادشاهان بابل درنیمه دوم هزاره سوم پیش از زایچه مسیح در شهر بابل بر پا میگشت.
این جشن نیز جشنی مذهبی-ملی بود؛ درچنین روزی جشن نوروزی با تشریفات چشمگیر به وسیله کاهنان بابلی با حضور مردم با نواختن چنگ برگزار میگردید و در این روز، سرود حماسه آفرینش را کاهنان بابلی به ویژه در پرستشگاه آساگیلا به آواز میخواندند.
به حکایت لوحههای یافت شده در بابل مربوط به دوران پادشاهی نابونید شاه بابل که هم دوره کورش بزرگ شاه هخامنشی بود، بابلیان نابونید را که مدتی کوتاه ستایش خدای سین (خدای ماه) یعنی پرستش خدای شهر حران HARRAN را جایگزین مراسم جشن نوروزی کرده بود، شاه بابل را به سختی نکوهش کردند و او را در این رابطه مورد سرزنش قرار دادند؛ پس از فتح بابل به وسیله کوروش بزرگ در سال ۵۳۹ پ. م نیز استقرار مجدد آئین نوروزی را از شاه پارس خواستار گردیدند.
کوروش بزرگ در مقام دلجوئی از مردم بابل فرمان داد تا دردهه نخست ماه بهار سال ۵۳۸ پ. م باردیگر مراسم نوروزی در شهر بابل با همان تشریفات سنتی برگزار گردد.
جشن فروردگان یا جشن نوروزی که درنخستین روز اولین ماه بهار برگزار میشد و روز شادی بزرگان بشمار میرفت در بامداد نخستین روز نوروز شاه ساسانی تنپوشی از برد یمانی آراسته به زیورهای شاهی دربرکرده و به دربار شاهی قدم میگذاشت «و موبدان موبد با جامی زرین پر از میو انگشتری و درم ودرهمی و دیناری شاهانه و شمشیر و تیر و کمان و دوات و قلم و اسبی و غلامی خوبروی شاه را به زبان پارسی ستایش مینمود»
بنا به گزارش نوروزنامه درحضور بزرگان دولت موبدان موبد خطاب به شاه ساسانی میگفتند «شاها به جشن فروردین و ماه فروردین آزادی و گزین به روان و دین کیان سروش آورد تورا دانائی و بینائی به کاردانی دیرزی با خوی هژبر و شادباش برتخت زرین انوشه خور (نوش) به جام جمشید به رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش و داد و راستی نگاهدار سرت سبز باد…. اسبت کامکار و بازت گیرا و خجسته بشکار و کارت راست چون تیر کشوری بگیری نو برتخت بادرهم و دینار به پیشگاهت هنری و دانا گرامی و درم خوار سرایت آباد و زندگانیت بسیار و سپس جامی به شاه میداد و دینار و درهم در پیش تخت شاهانه مینهاد…. در هر نوروز شاه ساسانی شیروپنیر تازه مینوشید.
منشاء جشن نوروزی از ابتکارات قوم کاس مهاجران به سرزمین میان رودان بود که پارسیان نیز از نوادگان سومریان مهاجران از کرانه دریای کاسان بشمار میآیند.
سپس بنا به گزارش کتاب المحاسن والاضداد به روایت جاحظ بصری «چون نوروز به شنبه میافتاد پادشاه میفرمود که از رئیس یهودیان چهارهزار درهم بستانند وکسی سبب این کار را نمیدانست جز اینکه این رسم بین ملوک جاری شده مانند «گزیت» گردیده بود در صحن دارالملک دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد که بر ستونی گندم و بر ستونی جو و بر ستونی برنج، بر ستونی باقلا، بر ستونی کاجیله، بر ستونی ذرت، بر ستونی لوبیا، بر ستونی نخود، بر ستونی کنجد، بر ستونی ماش میکاشتند و اینها را نمیچیدند مگر به غنا و ترنم و لهو. در ششمین روز نوروز این حبوب را میکندند، به میمنت در مجلس میپراکندند…. و شاهنشاه به نظر کردن به دانههای جو به ویژه تبرک میجست.»
ب - نوروز باستانی اساطیری
استاد توس در مورد آئین جشن نوروزی چنین میسراید:
به جمشید بر گوهر افشاندند مر این روز را روز نو خواندند
سر ســال نــــو هرمزفرودین بـــرآسوده از رنــج تن دل ز کین
به نوروز نو شاه گیتی فروز بــرآن تخت بنشست پیروز روز
چنین جشن فرخ ازآنروزگار بمانــده از آن خســروان یـادگار
جمشید پادشاه پیشدادی همان شاهی است که پیش از مهاجرت قوم آریان که آغاز سال های هزاره دوم پ. م به ایران و هند در پایانه هزاره سوم پ. م برقوم آریان و بر آریان ویچو یعنی سرزمین مردم اصیل و آزاده یعنی ایران امروز فرمان میراند و در کتاب مذهبی و مزدیسنایی اوستا از این شاه به نام ییمه، جمشید یا جم درخشان و درکتابهای سانسکریت و ودا کتاب مقدس هندیان نیزاز او بنام ییمه نامبردهاند و براساس متون نوروز اساطیری جمشید در ششمین روز از نوروز به نام هئوروتات (خرداد) آغاز نوروز بزرگ در سرزمین آذربایجان امروز تاج گذاری کرد.
برای شناخت زمان نوروز اساطیری با توجه دقیق به متن شاهنامه فردوسی و انطباق نامهای شاهان و پهلوانان و شناخت هویت قومی آنان و زیستگاه آنان با نقش آفرینان نوروز تاریخی میتوانیم لااقل هویت بخشی از نوروز اساطیری را با هویت تاریخی نوروز باستانی منطبق سازیم؛ هرچند تحقیق و پژوهشگری در این رابطه مستلزم صرف زمان بسیار و نگارش کتاب قطوری است.
مورخان میپندارند که کورش بزرگ نخستین بار برگزاری جشن نوروزی را در سال ۵۳۷ پ. م درشهر پارس ارکاد ریش یا پاسارکاد نخستین پایتخت شاهان هخامنشی خوانده میشود برگزار کرد.
لازم به توضیح است که نوروز اساطیری بنا به گزارش مندرج در خواتای نامگ و سرودههای استاد توس نوروز باستانی در ششمین روز فروردین یعنی در نوروز بزرگ که روز هئوروتات خوانده میشود چنین روزی که روز تاجگذاری جمشید پادشاه پیشدادی بنا به تاریخ اساطیری درمنطقه آذربایجان امروز بود بقول متون مزدیسنایی جمشید (جم+شید) یکی از شاهان سلسله پردات یا پیشدادیان نخستین قانونگزاران قانون مدوّن در جامعه کل بشری بشمار میرفت در ایران باستان بنا به گزارش علامه دهخدا پنج روز نخست از آغاز نخستین ماه بهار را نوروز کوچک و روز ششم را روز هئوروتات یا نوروز بزرگ میخواندند و ایرانیان باستان روز ششم یعنی نوروز بزرگ را روز تاج گذاری جمشید پادشاه پیشدادی میخواندند؛ هرچند شکوه و جلال جشن نوروزی را در کنده کاریهای دیوارههای تختگاه شاهان هخامنشی در پارسه شهر (تخت جمشید) آشکارا میتوان دید
و در این روز خجسته پارسیان و دیگر ایرانیان و ملل تابع دولت هخامنشی پیشکشهای گونه گون بحضور شاه هخامنشی تقدیم میکردند ولی ما از چگونگی برگزاری جشن نوروزی در دوران سلوکیان از مادر ایرانی اشکانیان آگاهی نداریم ولی دور از پندار نیست اگر بگوییم که برگزاری این جشن در دوره پادشاهی اشکانیان که قومی آریائی و از تیره سکایان بودند برگزار میشد
هر چند در دوره ساسانیان برگزاری جشن نوروزی با حضور و میدان داری روحانیان زردشتی در دربار شاهان و بین مردم تشریفاتی چشمگیر داشت ولی مراسم نوروزی غیرمذهبی و ملی نوروزی دوران حضور اسلام در ایران نیز خوشبختانه متروک نشد و تا امروز نیز این جشن باشکوه ادامه دارد.